کد مطلب:28785 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:111

روانه شدن قیس بن سعد به سوی خوارج، به فرمان امام، پیش ا












2703. تاریخ الطبری - به نقل از عبد اللَّه بن عوف:چون علی علیه السلام خواست از [ شهر] انبار به سوی خوارج حركت كند، قیس بن سعد بن عباده را پیش فرستاد و به وی فرمان داد تا به مدائن رفته، در آن جا منزل گزیند تا وقتی كه فرمانش به او رسد. سپس علی علیه السلام به سوی خوارج حركت كرد. بر كناره نهر، قیس و سعد بن مسعود ثقفی به وی پیوستند.

پس علی علیه السلام به خوارج پیغام داد:«كشندگانِ برادران ما را از میان خود برگرفته، به ما بسپارید تا در ازای [ كشتن] آنان، قصاصشان كنیم. سپس من رهاتان می كنم و از شما دست می شویم تا با شامیان رویارو شوم؛ باشد كه خدا دل هاتان را بگردانَد و شما را به وضعی بهتر از این كه اكنون دارید، بازگردانَد».

پس خوارج به وی پیغام داده، گفتند:ما، همه، ایشان را كشتیم و همگی، [ ریختن] خون آنان و شما را مباح می دانیم.[1].

2704. تاریخ الطبری - به نقل از عبد الرّحمان بن ابی كنود:همانا قیس بن سعد بن عباده به اهل نهروان گفت:بندگان خدا! آنچه را از شما طلب می كنیم ( قاتلان را ) به ما تسلیم نمایید و در بیعتی كه از آن خارج شده اید، درآیید و همراه ما به جنگ با دشمن ما و خودتان بازگردید، كه شما به كاری گران دست زده اید:ما را مشرك می خوانید، حال آن كه شرك ستمی است بزرگ؛ و خون های مسلمانان را می ریزید و ایشان را مشرك به شمار می آورید.

عبد اللَّه بن شجره سُلَمی گفت:همانا حقیقت برای ما روشن شده و ما از شما پیروی نمی كنیم، مگر آن كه همانند عُمَر را نزد ما آورید!

[ قیس] گفت:ما در میان خود، جز امیرمان كسی را نمی شناسیم كه [ همانند] او باشد. آیا شما در میان خود [ كسی چون] او را می شناسید؟ و [ نیز] گفت:شما را به خدا سوگند می دهم كه جان های خود را هلاك نكنید، كه همانا جز این نمی بینم كه فتنه بر شما چیره شده است.

ابو ایّوب خالد بن زید انصاری [ هم] با ایشان به سخن پرداخت و گفت:ای بندگان خدا! ما و شما بر همان حال نخست هستیم كه از پیش برآن بودیم. میان ما و شما جدایی نیست. پس چرا با ما می جنگید؟

گفتند:اگر امروز با شما بیعت كنیم، فردا [ باز هم] به داوری تن خواهید داد.

گفت:شما را به خدا سوگند می دهم كه به دلیل بیم از آنچه در آینده پیش خواهد آمد، فتنه امروز را پیش نیندازید![2].









    1. تاریخ الطبری:83/5، الكامل فی التاریخ:404/2، مروج الذهب:415/2.
    2. تاریخ الطبری:83/5، الكامل فی التاریخ:404/2، الأخبار الطوال:207.